خاندان مهلبنام این خاندان برگرفته از نام مهلب پسر ابوصفره است. برخی ابی صفره را معرب بسخره نام مردی از دیار خارک میدانند. وی به عمان رفت و ادعا کرد از قبیلۀ ازد است. در این صورت آل مهلب خاندانی ایرانی تبار خواهند بود. نمایندگان این قبیله در روزگار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و در حضور ایشان اسلام آوردند. فهرست مندرجات۲ - روند قدرتگیری این خاندان ۳ - مهلب بن ابی صفره ۳.۱ - شرکت در جنگ سیستان ۳.۲ - فرزندان مهلب ۳.۳ - شکست پادشاه سغد ۳.۴ - مهلب پس از مرگ یزید ۳.۵ - مناصب مهلب ۳.۶ - مرگ مهلب ۴ - یزید بن مهلب ۴.۱ - نیرنگ حجاج برای عزل یزید ۴.۲ - امارت عراق و خراسان ۴.۳ - زندانی شدن یزید ۴.۴ - امان نامه برای یزید ۴.۵ - جمع آوری سپاه در بصره ۴.۶ - قتل یزید و فرار خاندانش ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - نام و نسب قبیلهنام این خاندان برگرفته از نام مهلب پسر ابوصفره است. برخی ابی صفره را معرب بسخره نام مردی از دیار خارک میدانند. وی به عمان رفت و ادعا کرد از قبیلۀ ازد است. در این صورت آل مهلب خاندانی ایرانی تبار خواهند بود. بعضی نیز گفتهاند: ابوصفره نامش ظالم فرزند سراق بن صبیح بن کندی بن عمرو بن عدی بن وائل بن... مازن بن ازد و از قبیله ازد دباء (ناحیهای میان عمان و بحرین) بود. نمایندگان این قبیله در روزگار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و در حضور ایشان اسلام آوردند و چون ظالم هنگام اسلام آوردن ردای زرد رنگی بر تن داشت، ابی صفره نام گرفت. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حذیفة بن یمان را که از مردم دباء بود، برای تعیین و دریافت زکات و تقسیم آن برگزید. ۲ - روند قدرتگیری این خاندانبا رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبیله ازد از پرداخت زکات به ابوبکر خودداری کرد. سپاهیان ابوبکر به فرماندهی عکرمه پسر ابوجهل، با آنان جنگیدند و صد تن از اشراف قبیله را کشتند و زنان و کودکان را به اسارت نزد ابوبکر در مدینه فرستادند. ابوبکر خواست اسیران را بکشد، عمر مانع شد و آنان را در خانه رمله دختر حارث زندانی کردند. ابوصفره نیز که نوجوانی نابالغ بود، به گفتهی ابن سعد، همراه آنان بود. (این رای با منابع دیگر در تضاد است، زیرا مهلب، پسر ابی صفره در فتح مکه زاده شده بود). [۱۰]
گردیزی، عبدالحی، تاریخ گردیزی (زین الاخبار)، ص۲۳۶.
با به خلافت رسیدن عمر اسیران ازدی آزاد شدند، برخی به سرزمین خویش و عدهای از جمله ابوصفره به بصره کوچیدند.ابوصفره پیشهی نظامی گری اختیار کرد و در زمان عمر به خدمت عثمان بن ابی العاص -امیر عمان و بحرین- درآمد و در ۲۳ (ه. ق)/۶۴۴م همراه حکم بن ابی العاص برادر عثمان، برای جنگ با شهرک به توج رفت. [۱۲]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۲، ص۵۶۵.
[۱۳]
بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۳، ص۵۴۳.
پس از عزل عثمان بن ابی العاص، ابوصفره همراه او به بصره رفت. در دوران خلافت عثمان (۲۹هجری)، ابوصفره از فرماندهان سپاه عثمان بن ابی العاص در فتح اصطخر و فتوحات فارس شد. [۱۴]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۲، ص۵۶۵.
[۱۵]
بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۳، ص۵۴۳.
از ابوصفره در زمان خلافت علی (علیهالسّلام) آگاهی در دست نیست. ابن اثیر به حضور قبیله ی او در جنگ جمل بر ضد علی (علیهالسّلام) و ناخشنودی ابوصفره از آن اشاره دارد. ابوصفره در ۳۷ (ه. ق) در راه صفین درگذشت.۳ - مهلب بن ابی صفرهابوسعید مهلب بن ابی صفره از شجاعان عرب و سر سلسله این خاندان (۸-۸۲ق) در دباء عراق در سال ۷ (ه. ق) [۱۸]
گردیزی، عبدالحی، تاریخ گردیزی (زین الاخبار)، ص۲۳۶.
یا در ۸ (ه. ق) (مقارن فتح مکه) زاده شد. وی نقش مهم و مؤثری در سرکوب خوارج که سخت خلافت را در روزگار ابن زبیر و عبدالملک بن مروان تهدید میکرد، ایفا نمود.۳.۱ - شرکت در جنگ سیستاناز شرکت او همراه فاتحان عرب در جنگ با سیستانیان در روزگار معاویه (۴۲ق) میتوان دریافت که او نیز به سپاهیگری میپرداخته است. او همراه حکم بن عمرو غفاری (حاکم خراسان در زمان معاویه)، در فتح هرات و جوزجان (۴۴ق) با شجاعت جنگید [۲۴]
یعقوبی، احمد، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵۱.
و تا مناطقی از کابل پیشروی کرد. [۲۵]
یعقوبی، احمد، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۹.
۳.۲ - فرزندان مهلبمهلب ده فرزند داشت. یزید، زیاد، المفضل، مدرک، حبیب، المغیره، قبیصه، محمد، هند و فاطمه. پسران او نقش عمدهای در پیشرفتهای نظامی او داشتند. ۳.۳ - شکست پادشاه سغددر سال ۵۰ (ه. ق) مهلب پس از جنگ کوهستان اشل، خراسان را ترک کرد. در ۶۱ (ه. ق) بار دیگر همراه سلم بن زیاد که از سوی یزید بن معاویه به حکمرانی خراسان رسید، به خراسان رفت و با طرخون (پادشاه سغد) که به درخواست خاتون فرمانروای بخارا، به جنگ اعراب آمده بود، جنگید [۲۹]
یعقوبی، احمد، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵۱.
و آنان را مجبور به پرداخت جزیه کرد. [۳۰]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۷۹.
۳.۴ - مهلب پس از مرگ یزیدبا مرگ یزید بن معاویه و نابسامانی خلافت، مردم خراسان بر عاملان اموی شوریدند. سلم در ۶۴ (ه. ق) به سرخس رفت و مهلب را به جانشینی خود گماشت و بخشهایی از خراسان را به سلیمان بن مرثد و عبدالله بن خازم واگذار کرد. مهلب که یارای رقابت با دو قبیله ربیعه و مضر را نداشت، از خراسان رفت و به عبدالله بن زبیر پیوست و از سوی او به امارت خراسان رسید. ازارقه (گروهی از خوارج منسوب به نافع بن ازرق)نیز در ۶۵ (ه. ق) با استفاده از نابسامانی خلافت به بصره تاختند. فرماندار بصره، عبیدالله بن زیاد گریخت. بزرگان بصره با تایید عبداللـه بن زبیر، از مهلب خواستند ازارقه را سرکوب کند. مهلب پذیرفت و حدود هفت سال (۶۵-۷۷ق) با خوارج جنگید. حجاج او و پسرانش را پاداش بسیار داد. در این زمان شبث بن ربعی و محمد بن اشعث با بهره جستن از مصعب بن زبیر و توان نظامی مهلب، مختار را در نیمه ی رمضان ۶۷ (ه. ق) کشتند. ۳.۵ - مناصب مهلبسپس مصعب، مهلب را به امارت موصل و جزیره و ارمنستان و آذربایجان گماشت. با کشته شدن مصعب، مهلب به مروانیان پیوست و برای عبدالملک از مردم بیعت گرفت. در ۷۲ (ه. ق) از سوی خالد بن عبداللـه، امیر بصره، به حکومت اهواز منصوب شد و از آن پس تا ۷۷ (ه. ق) با ازارقه جنگید و بر خوارج که از مشکلات جدی خلافت اموی بودند و سراسر فارس چیره شد و بر اعتبار خود نزد خلیفه و قبیله اش افزودند و در معادلات سیاسی میان قدرتها، مورد توجه قرار گرفت. حجاج نیز به فرمان عبدالملک خراج فارس و دارابگرد و اصطخر و فسا را به مهلب واگذاشت تا مخارج جنگ با ازارقه را تامین کند. مهلب در ۷۸ (ه. ق) از سوی عبدالملک به امارت خراسان و سیستان رسید [۴۳]
گردیزی، عبدالحی، تاریخ گردیزی (زین الاخبار)، ص۲۳۶.
و به ماوراءالنهر لشکر کشید. در ۸۰ (ه. ق) کش و نسف را محاصره کرد و پسرش یزید را به جنگ امیر ختل فرستاد. [۴۵]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۶۰.
لشکرکشی او به ماوراءالنهر تا ۸۲ (ه. ق) طول کشید و با مردم کش در مقابل فدیه صلح کرد.۳.۶ - مرگ مهلبمهلب در بازگشت به مرو (۸۲ق) در محلی به نام زاغول بیمار شد و چون مغیره بن مهلب بزرگترین پسرش مدتی قبل در سال ۸۲ (ه. ق) درگذشته بود، [۴۸]
ابن اثیر، ابو الحسن، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۷۲.
[۴۹]
بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۸۰۴.
دیگر فرزندش یزید را به جانشینی برگزید و پسرانش را به فرمانبرداری از او خواند و مرد.مغیره در نبردهای مهلب با خوارج حضور داشت. در ۶۸ (ه. ق) مهلب، مغیره را به جای خود در فارس گمارد و خود نزد مصعب بن زبیر آمد. با آغاز جنگ میان زبیریان و مروانیان، مغیره به خالد بن عبداللـه بن خالد بن اسید پیوست. در ۷۳ (ه. ق) به فرمان خلیفه همراه عمر بن عبیدالله بن معمر به جنگ ابن فدیک در بحرین رفت. [۵۴]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۱۸۹.
زمانی که مهلب حکومت خراسان یافت، مغیره به جای پدرش در مرو ماند و مهلب در ۸۰ (ه. ق) به ماوراءالنهر حمله برد. سرانجام در ماه رجب سال ۸۲ (ه. ق) چنان که گفته شد، در گذشت و یزید بن مهلب (۵۳-۱۰۲ق) دومین شخصیت مقتدر خاندان مهلب جایگزین او شد.۴ - یزید بن مهلبیزید دومین پسر مهلب یکی از قدرتمندترین شخصیتهای خاندان مهلب بود تا بدان جا که قدرت او خلافت بنی مروان را در روزگار یزید بن عبدالملک تهدید میکرد که شرح آن خواهد آمد. وی در تصرف بخشهایی از ایران و ماوراءالنهر همراه پدرش بود و در ۷۷ (ه. ق) از سوی او حکومت کرمان یافت. او در سال ۸۰ (ه. ق) با سبل، پادشاه ختل، جنگید و مدتی او را محاصره و سرانجام به شرط گرفتن خراج با او صلح کرد و بازگشت. پس از مرگ پدرش، با تایید حجاج به حکومت خراسان رسید. حجاج هند، خواهر یزید بن مهلب را به همسری برگزید. اما مدتی بعد روابط آنان به تیرگی گرائید. [۵۸]
گردیزی، عبدالحی، تاریخ گردیزی (زین الاخبار)، ص۲۴۶.
زیرا یزید پس از دستگیری شرکت کنندگان قیام ابن اشعث (۸۳ق) تنها مضریها را برای حبس نزد حجاج فرستاد و هم قبیله ایهای خود (یمنیها) را آزاد کرد. [۵۹]
عبد دیکسون، عبدالامیر، خلافت اموی، گیتی شکری، ص۱۵۵.
۴.۱ - نیرنگ حجاج برای عزل یزیداز این رو حجاج، از مهلبیان نزد خلیفه سعایت نمود، و موافقت خلیفه را برای عزل یزید از حکومت خراسان جلب نمود و برای جلوگیری از شورش مهلبیان که در عراق و خراسان از نفوذ بسیاری برخوردار بودند، میان مهلبیان شکاف انداخت. او به نیرنگ یزید را نزد خود به واسط فرا خواند و برادرش مفضل را به جای او بر خراسان نهاد. سپس یزید را حبس (۸۶ق) و مفضل را نیز از حکومت خراسان عزل و همراه برادرش عبدالملک تا سال ۹۰ (ه. ق) در بند کرد، که با ترفندی همراه یزید از زندان گریختند. ۴.۲ - امارت عراق و خراسانیزید به فلسطین نزد سلیمان بن عبدالملک رفت. سلیمان از ولید برای یزید شفاعت خواست. حجاج به فرمان ولید همۀ فرزندان در بند مهلب را، به شام فرستاد. در ۹۶ (ه. ق) حجاج مرد و خلیفۀ جدید سلیمان بن عبدالملک، یزید را به امارت عراق برگزید. اما چون حجاج ویرانیهای بسیار در عراق پدید آورده بود، یزید توسط عبدالله بن اهیم رضایت خلیفه را برای حکومت خراسان جلب کرد. سپس، پسرش، مخلد را بر خراسان گمارد و خود به تصرف طبرستان و گرگان (۹۸ق) پرداخت. فرخان، اسپهبد طبرستان که قصد فرار داشت، به صواب دید فرزندش پایداری، و یزید را محاصره کرد و با ستاندن مالی کلان اجازه داد یزید از مهلکه بگریزد. یزید به انتقام کشتار مسلمانان، قتل عام بزرگی از جرجانیان کرد و با ۲۵ میلیون درهم به سوی سلیمان بن عبدالملک در شام شتافت، در راه خبر مرگ سلیمان و خلافت عمر بن عبدالعزیز به او رسید. ۴.۳ - زندانی شدن یزیدیزید از تسلیم اموال، به عمر خودداری کرد، و عمر در سال ۹۹ (ه. ق) یزید را به بهانه ستم بر مردم، توسط موسی بن وجیه حمیری، دستگیر و زندانی کرد. در سال ۱۰۱ (ه. ق) عمر بن عبدالعزیز سخت بیمار شد. یزید بن مهلب که در دوران خلافت سلیمان بن عبدالملک و به فرمان وی تمام خویشاوندان حجاج از جمله زن یزید بن عبدالملک را شکنجه کرده بود، [۷۱]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۹۶.
میدانست، اگر یزید بن عبدالملک به خلافت برسد، او را خواهد کشت، پس از زندان به بصره گریخت. [۷۲]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۵۶۴.
یزید بن عبدالملک نیز به عبدالحمید بن عبدالرحمن (امیر کوفه) و عدی بن ارطاه (حاکم بصره) دستور مقابله با یزید و کسانش را در بصره صادر نمود. عدی چند تن از برادران یزید را زندانی کرد و درخواست یزید را جهت آزاد کردن آنان نپذیرفت و آمادۀ جنگ با یزید شد. یزید نیز با بذل مال، مردمان بسیاری فراهم و عدی را گرفتار کرد. [۷۳]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۹۷.
۴.۴ - امان نامه برای یزیدحمید بن عبدالملک بن مهلب برادرزادۀ یزید توانست امان نامهای برای عمویش از خلیفه دریافت کند. خالد بن عبدالله قسری و عمرو بن یزید حکمی که از سوی خلیفه همراه حمید بن عبدالملک نزد یزید میرفتند، در راه به حواری بن زیاد عتکی برخوردند، که از برابر یزید گریخته بود، حواری فرستادگان خلیفه را از دادن امان بازداشت و حمید بن عبدالملک را در بند کرد. [۷۴]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۹۷.
امیر کوفه نیز، خالد پسر یزید را نزد خلیفه فرستاد. خلیفه نیز که از دادن امان به یزید پشیمان شده بود، بلافاصله عباس بن ولید را با سپاه به مقابله با یزید فرستاد.۴.۵ - جمع آوری سپاه در بصرهیزید بصریان را گرد آورد و اعلام کرد ثواب جنگ با شامیان برتر از جهاد با کفار ترک و دیلم است. [۷۵]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۹۸.
جنگجویان بصره به یزید بن مهلب پیوستند. [۷۶]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۳، ص۹۸.
یزید بصره را به برادرش مروان واگذاشت و خود برخلاف نظر حبیب بن مهلب که معتقد بود یزید به فارس برود و از آن جا سایر شهرها را تصرف کند، به واسط رفت و آمادۀ جنگ شد. آن گاه پسرش معاویه را بر واسط گماشت و با سپاه در عقر - نزدیک کوفه- فرود آمد.۴.۶ - قتل یزید و فرار خاندانشیزید بن عبدالملک نیز سپاهی گران به فرماندهی برادرش مسلمه و عباس بن ولید برای سرکوبی او فرستاد که سرانجام مسلمه پیروز شد و سر یزید بن مهلب را در صفر ۱۰۲(ه. ق) برای یزید بن عبدالملک به شام فرستاد. خانواده یزید بن مهلب به کرمان رفتند و به جنگ ادامه دادند؛ ولی سرانجام منکوب شدند. ۵ - پانویس۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان مهلب»، تاریخ بازیابی ۹۵/۲/۲۹. |